ارنست میلر همینگوی

معرفی و نقد آثار ارنست میلر همینگوی

ارنست میلر همینگوی

معرفی و نقد آثار ارنست میلر همینگوی

دانلود مقالات درباره ارنست همینگوی به زبان فارسی و انگلیسی

برای دانلود مقالات درباره ی همینگوی به زبان فارسی به لینک زیر مراجعه فرمایید :

ارنست همینگوی

برای دانلود مقالات درباره ی همینگوی به زبان انگلیسی به لینک زیر مراجعه فرمایید:

Ernest Hemingway

مقالات به زبان انگلیسی به زودی ترجمه و در سایت قرار خواهند گرفت . 

معرفی کلی و سبک نویسندگی همینگوی

سوال یک : ویژگی های نوشتاری و سبکی ارنست همینگوی کدامند؟ 

·         طبیعت مینیمالیستی کامل یا موجز گویی

·         انتخاب واژه های تند و تلخ

·         توصیفات ساده

·         جملات کوتاه و بی آرایه

·         زبان عامیانه

ارنست میلر همینگوی استاد مسلم دیالوگ ، او در دیالوگ های زیادش درباره رفتار شخصیت های اثرش صحبت می کند و او این کار را به زیبایی با عنصر تکرار انجام می دهد تا خواننده این ویژگی ها در ذهنش بماند . سبک نگارشی همینگوی به گونه ای روزنامه ایست و این از تاثیرات کار در روزنامه شهر کانزانس است.

واژه های همینگوی اساسا کلماتی هستند مانند دیگر کلمات ، ولی کلمات همینگوی  بعدی جادویی دارند و او این لغات را با فرمول منحصر به فرد خود در کنار هم می آورد که نتیجه ای به شدت زیبا به وجود می آورد. واژه ها همنیگوی به گونه ای در کنار هم قرار می گیرند که ما با خواندن یک جمله از کارهایش می توانیم بفمیم که این متن همینگوی است .پس از او خیلی ها تلاش کردند که با توجه به سبک همینگوی نویسندگی کنند ولی هیچ یک موفق نبودند و  این یک ویژگی تمایز همینگوی با دیگران نویسندگان است .

کلمات همینگوی به شدت پویا و زنده هستند و می دانیم که این ها منحصرا به همینگوی و سبک نویسنده گیش برمی گردند.سبکی غیرقابل تکثیر و این ویژگی یه بارزی است که همینگوی را به نویسنده ای واقعی و همیشه زنده تبدیل می کند.

مثال :

متاثر از مارک تواین بوده ، نه تنها همینگوی بلکه نویسندگان موج نو آمیکا تحت تاثیر او بوده اند. همینگوی روزانه بین 500 تا 1500 کلمه می نوشته . او رمان خورشید طلوع می کند را تنها در 3 هفته نوشت.

سوال دوم :  همینگوی سبک شخصی اش را با عنوان «تئوری آیسبرگ» طبقه‌بندی کرده است. ویژگی های این نظریه چیست؟

در سال 1925 همینگوی مجموعه داستان با اهمیت در زمان ما را منتشر کرد. همینگوی یک سال بعد با انتشار خورشید همچنان می‌درخشد توجه بسیاری را به خود جلب کرد. انتشار مجموعه داستان مردان بدون زنان که داستان کوتاه و معروف «آدمکش‌ها» از جملة داستان‌های آن است، شهرت همینگوی را به اوج رساند. بدین ترتیب ارنست همینگوی در مدت چهار سال از یک نویسنده گمنام به یکی از مهم‌ ترین نویسندگان نسل خود و شاید مهم ‌ترین نویسنده قرن بیستم مبدل شد. در داستان‌های مردان بدون زنان، همینگوی نظریه زیباشناسی خود را در داستان کوتاه، که به نظریه حذف یا نظریه کوه یخ معروف است، ارائه کرد. در این نظریه همینگوی با حذف برخی اطلاعات ضروری ماجرای داستان، درواقع، بر قدرت آن می‌افزاید. همینگوی این نظریه را با ساختار کوه یخ یکی می‌انگارد، کوه یخی که تنها یک‌هشتم آن از آب بیرون است و هفت‌هشتم آن در زیر آب قرار دارد و از نظر پنهان است و تمامی شکوه حرکت کوه یخ بر باقی‌ماندة کوه یخ، یعنی همین هفت‌هشتم، متکی است و، درواقع، همین هفت‌هشتم است که به حرکت کوه یخ شکل می‌بخشد. همینگوی احساس می‌کرد که داستان کوتاه را می‌توان بر همین اساس پایه‌ریزی کرد و تلاش‌های او در این زمینه دستاوردهای ارزشمندی برای داستان‌نویسی جهان به ارمغان آورده است. مطابق این نظریه، نویسنده از گنجاندن چیزهای بسیاری که درباره داستان و آدم‌های آن می‌داند خودداری می‌کند و خواننده با خواندن لابه‌لای سطرها احساس می‌کند که نویسنده، درواقع، آن چیزها را بیان کرده است. گرچه همینگوی برای ارائه تصویری واقعی در انتخاب کلمات بسیار دقت داشته ولی نبوغ او در آن چیزی نیست که در نوشته های خود آورده بلکه در چیزهایی است که حذف کرده و ننوشته است. دقیقا در خلاف این نظریه ژوزه ساراماگو و سبک نویسندگی اش قرار می گیرد .مخصوصا کتاب دخمه.

بهترین نمونه این تئوری را می توانیم در داستان کوتاه تپه هایی شبیه فیل های سفید ببینم . در این داستان زن و شوهری در کافه نشسته اند و قرار است درباره سقط جنین تصمیم بگیرند ولی عملا در این داستان هیچ حرفی از سقط جنین زده نمی شود !

سوال سوم : جایگاه زن و مرد در آثار همینگوی چگونه است؟

امروزه کمتر با این مسئله روبرو میشیم که از شخصیت های ارنست همینگوی تعریف و تمجید شود . زن ها در اکثر آثار او اغلب در اختیار مردان و بیشتر بیان کننده نیازمندی های آن هستند . همینگوی با اینکه بزرگترین نویسنده قرن بیستم می باشد ولی محوریت زنان در آثار او به شدت در خور توجه می باشد مخصوصا اینکه زن ها نقش های حاشیه ای و کمرنگی دارند. زنان همیشه اولویت دوم دارند و وجودیتشان بر اساس ضعف و ایستایی شکل گرفته و زمانی در داستان نقش خود را ایفا می کند که بخواهند شخصیت مرد را کامل تر و بهتر معرفی کنند . این مسئله انعکاس دهنده وقایع پیرامون زندگی نویسنده و دوره ی زمانی ای ست که در آن  زندگی می کند. این اتفاق عملا در زندگی شخصی وی نیز می افتد او روابط زیاد و گسترده ای دارد از چهار بار ازدواجش ، از کنیزهای خریداری شده از آمریکای لاتین و روابط نامشروعش با شخصیت های مطرح می توان این موضوع را بازگو کرد.

شخصیت های همینگوی احساسات معمول و مرسوم ما را ندارند . مثل تمسخر سیاهان ، به تمسخر کشیدن صامی ها ، که مورد دومی به خوبی در رمان خورشید هم چنان می دمد ، به چشم می خورد .

مردان همواره شخصیت های برتر و قوی هستند و به نظر می رسد که این مسئله برای دوره ی زمانی است که همینگوی در آن زیسته است. دو جنگ جهانی و شخصیت های مردی که همواره در خط مقدم حضور داشته اند تا برای سرنوشت یک ملت تصمیم بگیرند. همینگوی مانند سبک نویسندگی اش هیچ گاه اعلام نمی کند که شخصیت های رمانش برابرند یا نه ولی در عمل ، آنچه که مشخص است برتری مردان بر زنان می باشد.

سوال چهارم : کدامیک از آثار همینگوی تحت تاثیر جنگ جهانی نوشته شده اند؟

همینگوی در نامه ای به اسکات فیتز جرالد می نویسد که زندگیش بیش از هر چیزی تحت تاثیر جنگ جهانی اول بوده است .

خورشید هم چنان می دمد نسل از دست رفته پس از جنگ جهانی اول را به نمایش می گذارد . رمان وداع با اسلحه هنوز هم توسط خیلی از منتقدین به عنوان بهترین رمان قرن بیستم در مورد جنگ خوانده می شود .

 شخصیت هایی از داستان های کوتاه همینگوی که مستقیما تحت تاثیر جنگ جهانی هستند : کربس از " خانه سربازان" ، هری "برف های کلیمانجارو" نیک آدامز " A Way You'll Never Be " شخصیت نیک آدامز نزدیک ترین شخصیت به خود ارنست همینگوی می باشد .

تاثیرات غیر مستقیم جنگ جهانی اول در آثارش : کتاب های  " Now I Lay Me" ،  "در کشوری دیگر " و صحنه های مرگ وحشتناکی که همینگوی در کتاب " تاریخ طبیعی مرگ " می نویسد که به احتمال زیاد تحت تاثیر جنگ جهانی اول ، جنگ یونان و جنگ ترکیه است.

جنگ داخلی اسپانیا الهام بخش همینگوی برای نوشتن رمان زنگ ها برای که به صدا در می آیند ، بود.

جنگ جهانی دوم و دهه 50 که همینگوی تحت تاثیر این دوران به نوشتن پرداخته است ، آغازی برای نوشتن رمان توسط همینگوی بود. کتاب در امتداد رودخانه به سمت درخت ها  و داستان کوتاه Black Ass at the Crossroads که توسط همینگوی نیمه تمام ماند و هم چنین پس از جنگ جهانی دوم رگه هایی از جنگ در آثار همینگوی دیده می شد.

سوال پنجم : کدامیک از آثار همینگوی ممنوع اعلام شده اند؟ 

1929 ایتالیا ، رمان وداع با اسلحه  به دلیل وقایع نگاری دقیق و دردناکی که از عقب نشینی ایتالیایی نشان می داد ، ممنوع شد

1930 بوستون ، رمان خورشید هم چنان می دمد

1933 آلمان ، کتاب Nazi Bonfire  که ضد آلمان ها بود

1938 دیترویت آمریکا ، رمان داشتن و نداشتن به دلیل شکایت کاتولیک ها به دادگاه از سراسر شهر جمع آوری شد

1939 ایرلند ، رمان وداع با اسلحه

1953 ایرلند ، رمان خورشید هم چنان می دمد و کتاب در امتداد رودخانه به سمت درخت ها

1956 ژوهانسبورگ آفریقا ، در امتداد رودخانه به سمت درخت ها ، به دلیل محتوای زشت و ناپسند

 

آثار ارنست میلر همینگوی Ernest Miller Hemingway

 

رمان ها :

·         خورشید هم چنان می دمد The Sun Also Rises

·         وداع با اسلحه A Farewell To Arms

·         داشتن و نداشتن To Have And Have Not

·         زنگ ها برای که به صدا در می آیند For Whom The Bell tolls

·         در امتداد رودخانه به سمت درخت ها Across the River and into the Trees

·         پیرمرد و دریا The old Man and The Sea

 

مجموعه داستان های کوتاه :

·         سه داستان و ده شعر Tree Stories And Ten Poems

·         در زمان ما  In Our Time

·         مردان بدون زنان Men Without Woman

·         برنده هیچ نمی برد Winner Take Nothing

·         ستون پنجم و چهل و نه داستان کوتاه دیگه  The Fifth Column And The First Forty-Nine Stories

·         برف های کلیمانجارو  The Snows of kilimanjaro

 

آثار غیر داستانی :

·         تپه های سبز آفریقا

·         مردم در جنگ

 


 

زندگینامه ارنست میلر همینگوی

ارنست همینگوی در سال1899 در اوک پارک بیرون شیگاگو دیده به جهان گشود .پدرش پزشک و مادرش خانه دار و سخت پابند مذهب بود. ارنست میان شش فرزند دومین پسر خانواده بود. مطالبی که خودش در مورد زندگی نامش نوشته می گوید :

پدر و مادرم به طور کلی باهم هیچ توافق اخلاقی نداشتند و از این لحاظ خانواده ما و به خصوص من دچار گرفتاری و ناراحتی بودیم.

 

مادرش علاقه مند بود که پسرش اهل کلیسا و خواننده سرور های مذهبی باشد اما پدرش به ماهیگیری علاقه مند بود . چوب و تور ماهیگیری به دستش میداد تا تمرین ماهیگیری کند. ارنست همینگوی ده ساله بود که با تفنگ و اصول شکار آشنا شد. هنگامی که پا به مدرسه گذاشت احساس کرد که به ادبیات بیش تر از درسهای دیگرعلاقه مند است خود در این باره می گوید :

از قیافه و از بیان آموزگار ادبیاتم خوشم می آمد . احساس میکردم چیزی در من هست که او در قالب ادبیات و شعرهایی که میخواند خوب بازگو می کند. اما این کشش را نسبت به درس های دیگرم آنچنان نداشتم.

ارنست همینگوی در همین سال ها شروع به نوشتن کرد. روزنامه ی مدرسه نخستین بازتاب اندیشه او شد. ارنست همچنان می نوشت اما بیشتر آنها را جز به یکی دو دوست صمیمی نشان نمی داد. دوره ی دبیرستان را در مدرسه عالی اوک پارک به پایان برد تا اینکه دوران تحول او از سال 1917 شروع شد. همینگوی کوشید که وارد ارتش شود و سرانجام موفق شد و با احساس شور انگیزی وارد جبهه شد.

 

 

 

اما انتشار کتاب های زندگی نامه نویسندگان آمریکایی تا حدودی نیاز های مالی او را پاسخ داد . در سال 1940 دومین همسرش هم از او قطع پیوند کرد در مورد گسستن این پیوند می گوید :

باید اعتراف کنم که همسر دومم چیزهایی از من نگرفت که همسر اولم هم آنها را به من رایگان نمی بخشید هنوز زن های آمریکایی مطلوب زندگی نشده اند ......

 

در سال 1940 کتاب برای که زنگ ها به صدا در می رآیند را انتشار کرد. در همین سال بود که برای سومین بار با زنی به نام مارتالوگن که نویسنده بود ازدواج کرد . این ازدواج چند سالی دوام نیافت و باز مثل ازدواج قبلی همینگوی به طلاق انجامید. برای چهارمین بار همینگوی با زنی به نام ماری دالش ازدواج کرد و این آخرین همسر ارنست همینگوی و بسیار خوش گذران بود.

 

همینگوی در سال 1952 کتاب پیر مرد و دریا را نوشت و این سال برای همینگوی سال خوشی بود همینگوی در این سال جایزه نوبل ادبی را به خاطر همه کارهایش و کتاب معروفش پیرمرد و دریا دریافت نمود. داستان پیرمرد و دریا از این جا شروع می شود که یک پیرمرد صید کننده ی ماهی به بدشانسی بر میخورد و هر روز که به صید ماهی می رود دست خالی بر میگرد در حالی که بقیه صیادان ماهی صید میکردند و کم کم پسرکی که با پیرمرد همراه بوده است پدر و مادرش او را از پیرمرو جدا میکنند به خاطر بدشانسی پیرمرد که ماهی صید نمی کند و در کنار صیاد دیگر مشغول به کار میشود. نکته ی قابل توجه داستان این است که پیرمرد هیچ وقت از کار خودش نا امید نمی شود و هر روز به صید ادامه میدهد هر چند که دست خالی برمیگشت و...... 

سال 1961 سال خاموشی همینگوی بود به این گونه که وی در این سال با گلوله تفنگ خودش با زندگی بدرود گفت . آثار وی به شرح زیر است :

1- مردان بی زن

2- زندگی خوش و کوتاه فرانسیس مکومبر

3- برف های کلیمانجارو

4- فیستا

5- وداع با اسلحه

6- داشتن و نداشتن

7- برای که زنگ ها به صدا در می آید

8- آنسوی رودخانه و میان درختان

9- جزایری در جویبار

10- سیلاب های بهاری

11- مرگ پس از نیمروز

12 – تپه های سبز آفریقا

13- جشن ناپایدار

14- ستون پنجم

15- آدم کش ها

16- خورشید همچنان میدمد

17 – پیرمرد و دریا

18- در زمان ما

19- پرنده چیزی نمی برد

20- کلبه سرخپوستان

21- مردم در جنگ

22- سه داستان و ده شعر

منبع:دلگرم